"کلا انهم عن ربهم یومئذ لمحجوبون تفسیر آیات:
کَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا کَانُوا یَکْسِبُونَ (مطففین،14)
تا حالا شده احساس سنگینی در قلبت کنی؟؟ سنگینی گناه؟
احساس کنی قلبت اون جلا و زیبایی لازم رو نداره
احساس کنی نیاز به یه تمیز کننده داری؟
هروقت این احساس بهت دست داد بهترین راه حل تلاوت قرآنه !!
شما را میبرم به زمان رسول الله(ص)
(خدا میدونه که چقدر دلم میخواست اونجا بودم و کنار اصحاب ایشون به سخنان رسول مهربان گوش میدادم)
پیامبر عزیزمان در حال عبور از کوچه بودند طبق معمول عده ای مشغول صحبت با یکدیگر بودند پیامبر را که دیدند برق از چشمانشان پرید، چرا که کلی سوال داشتند.
پرسیدند: گاهی قلبمان را زنگار میگیرد، شوق و اشتیاق عبادت درونمان کم میشود یا رسول الله چه کنیم؟
رسول مهربانی فرمودند: به راستی قلبها را زنگار میگیرد همانطور که آهن را زنگار گیرد (آهن با آن محکمی در برابر آب و هوا میپوسد و پیامبر بزرگوار با این تعبیر زیبا، بیان میکند قلبها اینگونه میشوند) و جلای آنها، قرائت قرآن است که دل را روشن میسازد.
سعی کنیم هرروز مشغول گرد گیری قلبمان باشیم نگذاریم غبار قلبمان سنگین شود چرا که جلا دادنش سخت تر میشود!
نگذاریم مصداق آیه 15 سوره مطففینشویم
چنین نیست که آنها مى پندارند، بلکه آنها در آن روز از پروردگارشان محجوبند"
چه تنبیهی از این بالاتر!
"عجب تعبیر تکاندهنده اى ؟! اعمال آنها زنگار بر قلبشان ریخته ، و نور و صفاى نخستین را که به حکم فطرت خداداد در آن بوده گرفته ، به همین دلیل چهره حقیقت که همچون آفتاب عالمتاب مى درخشد هرگز در آن بازتابى ندارد، و پرتو انوار وحى در آن منعکس نمى گردد. ((ران )) از ماده ((رین )) (بر وزن عین ) به طورى که ((راغب )) در ((مفردات )) مى گوید: همان زنگارى است که روى اشیاء قیمتى مى نشیند، و به گفته بعضى دیگر از ارباب لغت قشر قرمز رنگى است که بر اثر رطوبت هوا روى آهن ، و مانند آن ظاهر مى شود که در فارسى ما آن را زنگ یا زنگار مى نامیم ، و معمولا نشانه پوسیدن و ضایع شدن آن فلز، و طبعا از بین رفتن شفافیت و درخشندگى آن است .
چرا گناه ، زنگار دل است ؟!
نه تنها در آیات این سوره از تاثیر گناه در تاریک ساختن دل سخن گفته شده ، که در بسیارى دیگر از آیات قرآن مجید نیز این معنى به طور مکرر، و با صراحت مورد توجه قرار گرفته است . در یکجا مى فرماید: کذلک یطبع الله على قلب کل متکبر جبار: ((این گونه خداوند بر قلب هر متکبر طغیانگرى مهر مى نهد)) (مؤ من - 35). و در جاى دیگر درباره گروهى از گنهکاران لجوج و عنود مى فرماید: ختم الله على قلوبهم و على سمعهم و على ابصارهم غشاوة و لهم عذاب عظیم : ((خداوند بر دلهاى آنها مهر نهاده ، و همچنین بر گوشه اى آنها، و بر چشمهایشان پرده اى فرو افتاده ، و براى آنها عذاب بزرگى است )) (بقره - 7). و در آیه 46 سوره حج مى خوانیم : فانها لا تعمى الابصار و لکن تعمى القلوب التى فى الصدور: ((چشمهاى ظاهر نابینا نمى شود، بلکه دلهایى که در سینه ها جاى دارد نابینا مى گردد)). آرى بدترین اثر گناه و ادامه آن ، تاریک ساختن قلب ، و از میان بردن نور علم و حس تشخیص است ، گناهان از اعضاء و جوارح سرازیر قلب مى شود، و قلب را به یک باتلاق متعفن و گندیده مبدل مى سازد، اینجاست که انسان راه و چاه را تشخیص نمى دهد، و مرتکب اشتباهات عجیبى مى شود که همه را حیران مى کند. با دست خود تیشه به ریشه سعادت خویش مى زند و سرمایه خوشبختى خویش را به باد فنا مى دهد. در حدیثى از پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى خوانیم : کثرة الذنوب مفسدة للقلب : ((گناهان زیاد قلب انسان را فاسد مى کند)). و در حدیث دیگرى از همان حضرت مى خوانیم : ان العبد اذا اذنب ذنبا نکتت فى قلبه نکتة سوداء، فان تاب و نزع و استغفر صقل قلبه ، و ان عاد زادت حتى تعلو قلبه ، فذلک الرین الذى ذکر الله فى القران : ((کلا بل ران على قلوبهم ما کانوا یکسبون )): ((هنگامى که بنده گناه کند نکته سیاهى در قلب او پیدا مى شود، اگر توبه کند و از گناه دست بردارد و استغفار نماید قلب او صیقل مى یابد و اگر باز هم به گناه برگردد سیاهى افزون مى شود، تا تمام قلبش را فرا مى گیرد، این همان زنگارى است که در آیه ((کلا بل ران على قلوبهم ما کانوا یکسبون )) به آن اشاره شده ))." برگرفته از تفسیر نمونه
Design By : Pichak |